به گزارش سینماپرس، اصغر فرهادی کارگردان سینمای ایران شب گذشته دوم شهریور ماه در کارگاهی که در سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر بر پا شده بود به یکی از سینماگران اشاره کرد و گفت: بخشی از اعتبار و جذابیت سینما برای نسل ما مدیون افرادی است که باید در چنین مکان هایی از آنها یاد شود. یکی از آن افراد که دوست دارم از او نام ببرم و بگویم که چقدر روی من تاثیر گذاشته است اکنون در بستر بیماری است.
وی ادامه داد: آرزو می کنم از اینجا انرژی خوبی برای عباس کیارستمی بفرستیم تا هرچه زودتر بهبود پیدا کند و سال دیگر این ورکشاپ ها با حضور وی برگزار شود.
فرهادی همچنین با اشاره به جشنواره جهانی فجر از رضا میرکریمی دبیر این جشنواره تقدیر کرد و یادآور شد: برای اولین بار بعد از انقلاب است که ما جشنواره ای داریم که در حد استاندارد همه جشنواره های این چنینی است و من خوشحالم که توانسته ایم این برنامه را با آبرومندی برگزار کنیم.
این کارگردان سینما در این کارگاه درباره اطلاعاتی که در داستان به مخاطب ارایه می شود، بیان کرد: اطلاعاتی که به مخاطب ارایه می شود چند دسته هستند، بخشی قصه را جلو می برند و بخشی از اطلاعات شخصیت را باز می کنند. نکته مهم دیگر این است که اطلاعات همیشه در یک نقطه از داستان ارایه نمی شود بلکه بخشی در نیمه اول فیلم و بخشی در نیمه دوم فیلم عرضه می شود. به طور مثال در فیلم «درباره الی» او یک بار به مادرش زنگ می زند و درباره سفر حرف می زند و ما متوجه می شویم که مادری دارد که نگران است و در نیمه دوم فیلم وقتی آن اتفاقات رخ می دهد، می فهمیم که چیزی را از مادرش پنهان کرده بود.
کارگردان فیلم «درباره الی» با اشاره به ایده هایی که به یک فیلم و یا فیلمنامه تبدیل می شوند، عنوان کرد: ساخت یک ایده بستگی به عمق آن در ذهن شما دارد. ایده ای را که سال ها در ذهن شما وجود دارد و هیچ گاه فراموش نمی کنید، باید ساخت. من برای «درباره الی» ایده ای نداشتم بلکه تنها عکسی داشتم از فردی که در غروب کنار دریا ایستاده است و انگار کسی از نردیکانش در دریا غرق شده و او منتظر است.
وی اضافه کرد: این عکس از ۲۲ سالگی همراه من بود و در ۳۵ یا ۳۶ سالگی توانستم آن را بسازم. این عکس آنقدر در ذهنم ماند که فکر کردم چیزی دارد که باید آن را بسازم. بنابراین بعد از اینکه سال ها ایده ای در ذهن شما باقی ماند و فکر کردید شما را رها نمی کند باید شروع کنید و ایده خود را گسترش دهید.
فرهادی همچنین درباره گسترش یک ایده توضیح داد: برای گسترش ایده خود شروع کنید به سوال کردن، به طور مثال بپرسید که این مرد کیست که در کنار دریا ایستاده است؟ چرا ناراحت است؟ کسی که در دریا غرق شده است چه نسبتی با او دارد؟ پاسخ این سوالات قصه موجود را لایه لایه تشکیل می دهد و شما باید به این ترتیب در نوشتن مدام از خود سوال کنید. بعدا می توانید هر بخش از جواب ها را که خواستید و در روند قصه مفید نبود دور بریزید.
این کارگردان سینما در پاسخ به پرسشی درباره «جدایی نادر از سیمین» و اینکه هنگام ساخت آن چقدر به اسکار فکر کرده است، عنوان کرد: من قبل از «جدایی نادر از سیمین» فیلم «درباره الی» را ساختم که بیرون از ایران بسیار موفق بود و به دلیل بومی بودن «جدایی نادر از سیمین» همه گفتند حیف نیست فیلمی بسازی که فقط در ایران موفق است و من می گفتم از آنجایی که «درباره الی» به اندازه کافی موفق بوده است حالا اجازه دارم فیلمی بسازم که فقط در ایران موفق باشد. من آن زمان اطمینان داشتم که این فیلم کاملا بومی است و فقط در ایران موفق می شود به همین دلیل حتی آن را زیرنویس هم نکردم و زمانی که یک نفر از برلین خواست تا آن را ببیند به او گفتم فیلم «جدایی نادر از سیمین» موضوعی کاملا بومی دارد.
کارگردان فیلم «شهر زیبا» ادامه داد: آن شخص اصرار کرد تا مترجمی با خود بیاورد و وقتی فیلم را دید واکنشش این بود که کاملا آن را درک کرده است و بعد در ادامه آن اتفاقات و جوایز در بیرون از ایران برای فیلم رخ داد و «جدایی نادر از سیمین» با بیرون از ایران ارتباط برقرار کرد.
فرهادی درباره موفقیت «جدایی نادر از سیمین» تصریح کرد: شاید دلیل موفقیت این فیلم این بود که هیچ گاه به این نکته که فیلم باید بیرون از ایران هم موفق باشد، فکر نکردم و اتفاقا بومی ترین فیلم ها جهانی ترین آثار خواهند بود.
وی درباره المان هایی که لحن فیلم های او را شکل می دهد، گفت: اولین فاکتوری که لحن فیلم را مشخص می کند این است که اساسا داستان قرار است چقدر به واقعیت نزدیک، یا از آن فاصله داشته باشد. اگر می خواهید فیلمی بسازید که بگویید عین زندگی واقعی است لحن تغییر می کند و دوربین به گونه ای خواهد بود که اتفاقات را مستند نشان دهد. خود من به این دلیل که زندگی روزمره برایم مهم است لحن آثارم هم به سمتی می رود که روزمره باشد.
کارگردان فیلم «گذشته» در بخش دیگری از این کارگاه در پاسخ به پرسشی درباره شخصیت های فیلم هایش و خاکستری بودن همه آنها توضیح داد: ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که شخصیت خاکستری چه کسی است؟ عده ای به اشتباه فکر می کنند که شخصیت هایی که خطاها و کارهای درستشان بالانس دارد خاکستری هستند اما این درست نیست. شما می توانید در فیلم شخصیتی داشته باشید که پر از خطا باشد، قتل انجام دهد و حتی کارهای مشمئزکننده ای انجام دهد اما باز هم خاکستری باشد تنها به این شرط که برای کارهای خود دلیل ارایه کند.
وی با اشاره به فیلم «شهر زیبا» در مثالی بیان کرد: در این فیلم یک نفر مرتکب قتل شده است و یک نفر به هر دلیلی می خواهد قاتل اعدام شود. ما باید در شرایط عادی از این دو نفر بدمان بیاید ولی در این فیلم هر دو خاکستری هستند چون ما دلیل کارهایشان را می بینیم. در جهان هم بیشتر آدم ها خاکستری هستند چون شرایط باعث می شود که کاری انجام دهند که حتی برای بقیه پذیرفتنی نیست.
فرهادی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه چه کارهایی نباید برای ساخت یک فیلم انجام داد، تصریح کرد: اگر بهترین جوایز دنیا را هم به شما بدهند فیلمی را که دوست نداشتید، نسازید. ما عمر کوتاهی داریم و باید مشخص کرد که چه نوع فیلمسازی می خواهید، باشید. اینکه از فیلم ساختن لدت می برید یا از فیلمساز بودن، درصورتیکه از فیلمساز بودن لذت ببرید این اتفاق زمانی خواهد بود که فیلم روی پرده برود و جایزه بگیرید و دیگران از آن تعریف کنند.
وی در پایان گفت: من از فیلم ساختن لذت می برم و سر صحنه همه کارهایی را که انجام می دهم دوست دارم. این سخن به معنای خوشحال بودن نیست و اگر کسی چهره مرا سر صحنه ببیند برعکس هم فکر می کند. وقتی هم فیلم «جدایی نادر از سیمین» تمام شد آخرین جمله ای که به گروه گفتم این بود که اگر هم این فیلم همین جا متوقف شود ما به اندازه کافی لذت بردیم.
ارسال نظر